مامانم از من درسخون تره!

ساخت وبلاگ
بچه که بودم با مامانم میرفتم سر کارش.اونجا زیاد ول میچرخیدم و تو هر قسمت بایکی دوست میشدم.طبق معمول به همشونم میگفتم خالهالان یکی از همکاری مامانم زنگ زد خبر فوت یکی از اون خاله ها رو داد.به دلیل بیما مامانم از من درسخون تره!...ادامه مطلب
ما را در سایت مامانم از من درسخون تره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : legacy بازدید : 91 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:56

امروز مراسم ختم همکار مامانم بود.بقیه همکارا هم که من رو میدیدن میگفتن وای چقد بزرگ شدی چقد خانوم شدی چقد تغییر کردی.تو همون دختر کوچولو با موهای بافته شده بلند که از دیوار صاف هم بالا میرفت؟هنوز هم م مامانم از من درسخون تره!...ادامه مطلب
ما را در سایت مامانم از من درسخون تره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : legacy بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:56

کوثر جان من گوشیمو سرکار جا گذاشتم شماره ات توش بود.البته خدا رو شکر خطم تو گوشی قدیمیمه.اما شماره ات رو جای دیگه ای ندارم.

قراره فردا باهم بریم فردوسی و انقلاب.

اگر این پست رو میخونی لطفا به من زنگ بزن.

مامانم از من درسخون تره!...
ما را در سایت مامانم از من درسخون تره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : legacy بازدید : 94 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:56

اما خدایی بلاگفا باید یه آپشن بذاره که ما حرفامون رو تو ویس بگیم و ثبت کنیم تو وبلاگامون.

من واقعا زمان و حال تایپ کردن ندارم...

البته میشه ضبط کنیم و آپلود کنیم...

مامانم از من درسخون تره!...
ما را در سایت مامانم از من درسخون تره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : legacy بازدید : 70 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:56

حالا الان که یه وقت پرت دارم بشینم ماجرای این مدت رو بنویسم.21 آذر با کوثر قرار داشتم.اما گوشیم رو اداره جا گذاشته بودم.اول رفتم سر کار گوشیو برداشتم زنگ زدم به کوثر ببینم اصلا قرار رو یادش بوده و راه مامانم از من درسخون تره!...ادامه مطلب
ما را در سایت مامانم از من درسخون تره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : legacy بازدید : 106 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:56

اگر بخوام امروز رو توصیف کنم.و حتی فردا رو پیش بینی، فقط یه جمله به ذهنم میرسه:

اسیر شدیم :|

+اصلاح شد.ممنون!

مامانم از من درسخون تره!...
ما را در سایت مامانم از من درسخون تره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : legacy بازدید : 106 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:56

یه لحظه مپ گوشی رو باز کردم.دیدم همه ی خیابونا سبزه.شگفت زده شدم.تازه بعدش به ساعت توجه کردم.

حالا 7_8 شب عمرا یه خیابون سبز پیدا بشه ها.

اوه اوه، امشب و فردا شب که غلغله اس.

شب یلدا مبارک.

+امروز تولد مهسا بود.کیک خریدم بردم خونشون غافل گیر شد.کادوشم همون طور که گفته بود یه ساعت مشکی.باشد که گم نکند یا بلاهای دیگه سرش نیاد.

مامانم از من درسخون تره!...
ما را در سایت مامانم از من درسخون تره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : legacy بازدید : 99 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:56

امشب میخوام تو سامانه مفید و سجام ثبت نام کنم که توی هفته یه روز برم کارگزاری و دیگه بریم تو بورس.

اگر شاخص ها کاهش چشم گیری داشت پا قدم منه:))))))

مامانم از من درسخون تره!...
ما را در سایت مامانم از من درسخون تره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : legacy بازدید : 95 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:56

همین الان بهم خبر رسید تو کنکور، استاندارد های جدید میاد.

چون تو آزمون جامعه حسابداران رسمی از استاندارد های جدید دادن.

استرس گرفتم.هفته پیش رفته بودم کتاب چاپ جدید بگیرم که استاندارد های جدید توش باشه هنوز چاپ نشده بود.خدا کنه تا هفته دیگه چاپ شده باشه.عقب میمیونم وگرنه.

مامانم از من درسخون تره!...
ما را در سایت مامانم از من درسخون تره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : legacy بازدید : 101 تاريخ : جمعه 15 آذر 1398 ساعت: 0:08

باران که شدى مپرس ، این خانه‌ی‌ کیستسقف حرم و مسجد و میخانه‌ یکیستباران که شدى، پیاله‌ها را نشمارجام و قدح و کاسه و پیمانه‌ یکیستباران! تو که از پیش خدا مى‌آییتوضیح بده عاقل و فرزانه یکیستبر درگه او چ مامانم از من درسخون تره!...ادامه مطلب
ما را در سایت مامانم از من درسخون تره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : legacy بازدید : 107 تاريخ : جمعه 15 آذر 1398 ساعت: 0:08